مرکز علمی - پژوهشی دین و تمدن

موسسه پژوهشگران دین و تمدن توس

متن نشست دوم | ضرورت فقه در سیاست خارجی

پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

  • موضوع نشست: ضرورت فقه در سیاست خارجی
  • ارائه دهنده گان: حجت الاسلام و المسلمین علی صفدری، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسین موسوی، دکتر محمدحسن شیخ الاسلامی
  • زمان نشست: اول شهریور1402
  • مکان نشست: مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه - تهران

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

  • سخنان مقدماتی جناب آقای خلیل شیرغلامی (دبیر نشست)

     اصولا راجع به این بحث زیاد شده که آیا ما نظریه روابط بین­الملل اسلامی داریم یا نداریم. اگر داریم، مبانی، شاخصه­ها و مولفه­های آن چیست؟ نظریه و فرانظریه روابط بین­الملل اسلامی چیست و چه چیزی این نظریه را از سایر نظریات روابط بین­الملل متمایز می­کند.

     همچنین این بحث نیز مطرح است که خیلی از مباحثی که در این موضوع تدوین شده، عملا فقه روابط بین­الملل بوده و اینکه آیا فقه روابط بین­الملل همان نظریه روابط بین­الملل اسلامی است ضرورتا؟ آیا فقه روابط بین­الملل که به طور سنتی مفهوم محوری دارالاسلام و دارالحرب را مد نظر داشته پاسخگوی مباحث امروزین در حوزه روابط بین­الملل و سیاست خارجی که سیاست خارجی یکی از دیسیپلین­های وابسته و پیوسته به روابط بین­الملل هست، آیا پاسخگو هست و قدرت تبیینی لازم را دارد یا خیر؟

     مباحث مختلفی در این قالب مطرح شده، فقه سیاست خارجی نیز در زیر مجموعه این مباحث از سوی صاحب­نظران حوزوی و دانشگاهی مطرح شده است. بحث بسیار مهمی است ناظر بر این واقعیت که ما در دستگاه دیپلماسی نیازمندیم که خیلی از مباحث مُتِحَدّثه روز در سیاست خارجی که بعضا تبدیل به مسئله شده­اند بتوانیم هم استفاده کنیم و هم کمک کنیم به عملیاتی شدن آن عنوانی که متصدی دستگاه عملیاتی در حوزه سیاست خارجی و روابط خارجی است.

     این مقدمه کوتاه را عرض کردم که بگویم بحث امروز ما که در خدمت جناب حجت­الاسلام و المسلمین صفدری و جناب حجت­الاسلام و المسلمین موسوی هستیم، مبتنی بر این مباحث خواهد بود. برای اینکه از زمان استفاده کنیم، جناب آقای صفدری در خدمت شما هستیم.

 

  • سخنان حجت ­الاسلام ­والمسلمین علی صفدری (رئیس همایش بین ­المللی فقه سیاست خارجی)

     سلام و ادب و احترام خدمت همه عزیزان؛ خدا را شاکرم که امروز توفیق دارم محضر شما باشم و این فرصت را غنیمت می­شمارم.

     ما در مرکز علمی-پژوهشی دین و تمدن در دو حوزه علمیه قم و خراسان، فعالیت­مان را با مامورت پیوند بین فقه و تخصص پیگیری می­کنیم. توفیق خدا شامل حال ما شده که فقه اهل­بیت علیهم­السلام را خدمتگزاری کنیم. در تلاش پیوند بین فقه و تخصص در حوزه فقه امنیت و فقه اطلاعات، متونی در مرکز ما تدوین شده و دروس و کارگاه­ها و نشست­های گوناگونی را برگزار کرده ­ایم. در زمینه ­های گوناگون دیگری نیز تالیفات و نشست­ها و دوره­ های مختلف دیگری نیز انجام پذیرفته است.

     در این ماه­های اخیر کرسی درس خارج فقه با عنوان فقه سیاست خارجی را آغاز نمودیم. استقبال بسیار خوب فضلای حوزه علمیه و پس از آن برخی از دست­اندرکاران عرصه سیاست خارجی، ما را به فکر پیگیری جدی­تر در این حوزه انداخت. به تعبیر رهبرانقلاب گفتمان­سازی همانند اکسیژن است و همه جامعه چه بدانند و چه ندانند آن را تنفس می­کنند و باید این گفتمان­سازی انجام بگیرد.

     پیشنهادی که بسیاری از اساتید و نخبگان داشتند، برنامه­ ریزی و مهیا نمودن همایشی بود که از این طریق گفتمان­سازی صورت پذیرفته تا دروس خارج حوزه­های علمیه به موضوعات و چالش­های این عرصه اقبال نشان داده و به این مباحث ورود پیدا کنند. در ابتدا با آقای دکتر امیرعبداللهیان مشورتی صورت پذیرفت و ایشان بر اهمیت این کار اهتمام داشت و تعبیر نمود که قطاری با توشه فقه در حال رفتن بود و استواری آن چنان با سایر قطارها متفاوت بود که همگان می­دانستند توشه آن فقه است. پس از آن خدمت دکتر شیخ­الاسلامی رسیدیم و ایشان نیز با آغوش باز و کمال محبت پذیرای این ایده بودند. پس از آن با مراکز بسیار دیگر گفتگو و هم­افزایی صورت گرفت و دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان همراه دانشگاهی همایش، در کنار حوزه علمیه قم و حوزه علمیه خراسان قرار گرفت. آیت­الله اعرافی نیز محبت بسیاری نمودند و حمایت همه­جانبه خود را از این همایش اعلام کردند. دیروز هم دفتر ایشان بودم، مدیر دفتر ایشان بیان کردند این مراوده و آمدوشدی که شما توانسته­اید بین حوزه قم و خراسان ایجاد کنید، اگر بین حوزه قم و دستگاه دیپلماسی ایجاد کنید، کار پربرکتی است و ما حقیقتا نیازمند این اتفاق­ایم.

     مدتی بود که مشتاق بودیم در این مرکز خدمت شما بزرگواران برسیم و از تجارب ارزنده یکایک شما استفاده کنیم. من امروز در این جلسه برای سخن گفتن نیامده­ام، آمده­ام بیشتر بشنوم تا این مسیر برایم هموارتر و روشن­تر گردد. پیش­تر دکتر شیخ­ الاسلامی نکته­ای را فرمودند که پس از آن برخی از آقایان قم و مشهد که خدمتشان رسیدیم نیز دقیقا همین سخن را تایید کرده و به زبان آوردند که ما در دستگاه سیاست خارجی با یک خلأ مواجهیم و آن این است که نظام­واره­ای از اندیشه اسلامی را در دستگاه سیاست خارجی نداریم.

     این همایش را اگر خدا توفیق دهد در زمستان1403 برگزار خواهد شد. باید بسترسازی­ هایش صورت پذیرد، مقدماتش مهیا شود، پیش ­نشس ت­ها و پیش­ همایش­ هایش برگزار گردد. بالقطع و یقین باید از ظرفیت وجود شما بزرگواران استفاده شود. استخراج موضوعات باید از میان تجارب و چالش­هایی که داشته ­اید استخراج شود. تا کار فقاهتی که باید صورت پذیرد، پاسخگوی نیازهای واقعی دیپلماسی کشور باشد و راه حلی برای موضوعات در میدان یافت شود. ما آمده­ایم از شما تقاضای همکاری داشته باشیم، چرا که ریاست مرکز مطالعات در جلسه نخست بیان نمود در این مرکز به اندازه هزار و چهارصد سال تاریخ اسلام، تجربه سیاست خارجی وجود دارد و اگر بتوانید این گنج را استخراج کنید، درّ نایاب را استخراج کرده ­اید.

     سه دستاورد در این همایش برنامه­ ریزی شده است. نخستین دستاورد، مقالات می­باشد که همان محصول همیشگی همایش­ هاست. دومین دستاورد مصاحبه و پیش­نشست­هایی است که از خلال آنها موضوعات استخراج شود. اکنون با برخی از معاونین و سفرای وزارت امورخارجه مصاحبه­ هایی انجام شده که باید تکمیل شود. در این مجال اگر بتوانیم از تجربیات شما عزیزان و حوزه­های کاری و مطالعاتی که داشته­ اید استفاده کنیم، ابعاد موضوعات و گستره آنها به خوبی استخراج و درختواره موضوعات همایش رفته رفته تکمیل خواهد شد. با برخی از آقایان که صحبت می­کنیم، موضوعاتی که به ذهن­شان می­رسد اینکه مثلا دیپلمات به خارج از کشور که می­رود مشکل دست دادن با نامحرم، سفره شراب یا مسائلی از این دست دارد. اما آیا حقیقتا چالش­های دستگاه سیاست خارجی تنها همین موضوعات احکام فردی است؟ موضوعاتی با درجه اهمیت بیشتر وجود ندارد؟ قطعا این طور نیست و موضوعات مهمتری وجود دارد که باید از میان گفته ­های شما بزرگواران استخراج شود؛ بحث­هایی در منافع ملّی، امنیت بین­الملل، دیپلماسی اقتصادی و...

     سومین محصولی که این همایش باید در تولید آن گام بردارد و امیدوارم بخشی از این بار را بتوانیم بر دوش شما عزیزان بگذاریم، برگزاری، تدوین و تحقیق درس­واره ­هاست. در آن کمیته­ هایی که ترتیب داده شده موضوعاتی برای برگزاری درس­واره تهیه شده و برخی از دوستان وزارت خارجه نیز وعده ­های خوبی داده­اند که امیدوارم این وعده ­ها جامه عمل بپوشد.

     هفته گذشته که مشهد بودم، در جلسه ­ای که با اساتید عالی حوزه مشهد داشتم، استقبال ایشان از این مباحث بسیار بود و اگر این هم­نشینی بین فقیهان و کارگزاران سیاست خارجی صورت پذیرد، می­تواند انجاز بزرگی به ثمر برسد و ره ­آورد آن تدوین مجموعه ­ای از مسائل مورد نیاز و پاسخ­های آن در عرصه سیاست خارجی باشد.

     از فرصتی که در اختیارم قرار دادید متشکرم.

* * *

     خلیل شیرغلامی: خیلی استفاده کردیم و اتفاقی هم که فرمودید کار بسیار مبارکی است و ما در مسائلی که داریم، این ابتکار شما در واقع می­تواند یک فایده دو سویه داشته باشد. هم در فضای حوزه­های علمیه در فقه روابط بین­الملل و فقه سیاست خارجی و هم در دستگاه سیاست خارجی کشور. من یادم رفت عرض کنم ما در مرکز مطالعات و جمع حاضر، دوستانی که هستند، عمدتا کارشناسان ارشد مرکز مطالعات و پژوهشگران مرکز مطالعات، از سفرای سابق ما در کشورهای مختلف هستند؛ خلاصه کوله­باری از تجربه و دانش و معرفت در این حوزه هستند. فکر کنم هزار سال تجربه در همین اتاق جمع شده باشد. حضرت حجت­الاسلام و المسلمین جناب آقای موسوی، در خدمت جناب­عالی هستیم.

 

  • سخنان حجت ­الاسلام­ والمسلمین سیدحسین موسوی (دبیر همایش بین ­المللی فقه سیاست خارجی)

     معنای گسترده فقه، تمامی شئون زندگی ما را در بر می­گیرد. در گذشته عبارت فقه فقط مربوط به فروع دین و احکام نبود، بلکه اصول دین یعنی اعتقادات را هم در بر می­گرفت و به آن فقه­اکبر می­گفتند. این چیزی که امروز در رساله­های عملیه می­بینیم مربوط به فقه­اصغر است. حالا امروز مصطلح شده و به آن فقه می­گویند. اسلام  چیزی جز اصول دین و فروع دین و یک سری از امور اخلاقیات که به همه آن فقه اطلاق می­کردند ندارد. پس فقه یک دایره گسترده­ای دارد که تمامی شئون ما را در بر می­گیرد.

     به بحث سیاست خارجی اگر به عنوان یک شخصیت اعتباری و حقوقی نگاه  کنیم که نماینده یک دولتی است که می­خواهد با دولت دیگری یا یک سازمان بین­المللی ارتباط برقرار کند و شخصیتی حقیقی نیست، این خواه و ناخواه در ارتباط­هایی که می­خواهد بگیرد نیازمند یک سری از احکام است. اگر به عنوان یک شخصیت حقیقی نگاه کنیم، آن کسی که نماینده دستگاه دیپلماسی است، سفیر ما است. مثالی که پیرامون دست دادن با نامحرم فرمودند یک مثال خیلی رایجی  شده است. امثال این چالش­ها پیش روی این سفیر قرار می­گیرد؛ پس باید به آن توجه کرد.

     می­خواهم عرض کنم که چه شخصیت حقوقی و چه شخصیت حقیقی، این در دایره فقه قرار می­گیرد و از فقه خارج نیست. بحث بر این است که آیا فقه در این زمینه حرف دارد یا حرفی ندارد؛ فقها مدعی­اند فقه حرف دارد. ممکن است خیلی از افراد بگویند که خیر، حرفی ندارد. این همان چیزی است که ضرورت این بحث را تبیین  کرده و آشکار می­سازد که بیاییم بحث و گفتگو کنیم.

     گاهی می­شود که ما به جعفربن­ابی­طالبعلیه السلام به عنوان سفیری نگاه می­کنیم که به حبشه رفته و سخنی از اختلافات انجام نداده است. سوره مریم را خوانده و از اشتراکات صحبت کرده است. بر اساس آن در حوزه علمیه می­نشینند و نظری می­دهند و فتوایی صادر می­شود. بعد شما اینجا می­فرمایید یک موقع هست که دیپلماسی پنهان است؛ یک موقع هست که دیپلماسی رسمی است؛ اگر دیپلماسی پنهان بود اصلا می­خواهیم راجع به اختلافات حرف بزنیم و مثالی که شما زدید اطلاق ندارد و از آن نمی­توانیم یک حکم کلی به دست بیاوریم و با آن تمامی امور را پیش ببریم. این سخنی که حاج­آقای صفدری بیان فرمودند نیز همین است که ما می­گوییم باید بین فقه و تخصص پیوندی ایجاد کنیم. خدمت آقای دکتر شیرغلامی عرض کردم، بپذیریم که من به عنوان کسی که از حوزه علمیه هستم در زمینه  تخصص آگاهی ندارم و برخی از بزرگواران در حوزه تخصص ممکن است در اوج باشند، ولی در قسمت فقه ضعیف باشند. باید این دو کنار یکدیگر بنشینند و از هم استفاده کنند.

     خیلی از مسائل هست، اینها باید یک به یک از جانب شما بزرگواران طرح شود، چون فرمودند هزاروچهارصد سال تجربه، تجربه ای که همراه با دانش است در این مرکز مطالعات وجود دارد. آمدیم از شما کمک بخواهیم که از این دانش و تجربه شما استفاده کنیم و بتوانیم با شما مراوده داشته باشیم و به دنبال این مراوده آن ابعاد مختلف دستگاه دیپلماسی که از دید فقها مغفول مانده و به آن توجه نشده مورد توجه قرار گیرد.

     یک مبحثی هم که آقای شیرغلامی اشاره فرمودند که ما باید نظریه­ای اسلامی ارائه کنیم. ما حکومتی اسلامی تشکیل داده­ایم ولی هنوز یک نظریه اسلامی ارائه نداده­ایم. تنها کشوری که مدعی است دستگاه دیپلماسی­اش پشتوانه مذهبی و دینی دارد ایران است، سایر کشورها در مراوداتشان کاری به دین ندارند و سکولارند. لذا ما باید یک نظریه اسلامی ارائه دهیم. به همین مقدار بسنده می­کنم، اگر نکته­ای بود ان­شاءالله خدمتتان هستم.

     خلیل شیرغلامی: خیلی متشکرم از جناب­عالی جناب آقای موسوی؛ همانطور که به درستی نیز اشاره کردید، مسائل فراتر از مسئله­های شکلی هست که در وهله اول به ذهن افراد می­رسد. نقاط مختلفی هست که دستگاه دیپلماسی در مسیری که پیش می­رود در حوزه روابط بین­الملل، متوقف می­شود؛ ناشی از اینکه در واقع معضلات مهمی پیش می­آید که نیاز دارد تبیین نظری در پشت آن باشد و این پشتوانه نظریه روابط بین­الملل اسلامی و سیاست خارجی اسلامی می­تواند بخشی از آن مسائل را کمک کند که مرتب به شکل مستحدثه پیش می­آید و حل و فصل کند. امیدواریم این همایشی که شما دارید و اهتمامی که دایره­اش را شروع کرده­اید، ما هم بتوانیم در آن سهمی داشته باشیم و همه ما به سیاست خارجی کشور کمک کنیم که فراتر از دستگاه وزارت خارجه نیز هست. این کار و این اهتمام می­تواند کمک کند که در یک چارچوب کلان کارها بهتر پیش برود. اکنون در خدمت جناب آقای ارشدی هستیم، کارشناس ارشد مرکز مطالعات که در این حوزه­ها اهتمام ویژه­ای دارند و از شاگردان سالهای طولانی حضرت آیت­الله جوادی آملی نیز هستند.

 

  • سخنان جناب آقای حمیدرضا ارشدی (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     اکنون که دوستان موضوع جلسه را این طور طرح کرده­اند که بحث فقه در سیاست خارجی است؛ من نکاتی که تبعی بود را در ذهنم داشتم مطرح کنم؛ ولی شکل کار اینچنین عوض می­شود. ضمن اینکه باید به اهمیت این موضوع اذعان کنم، یک نکته فراتری را تنها به عنوان طرح موضوع عرض کنم و بعدا در کنار دوستان اگر نکته­ای بود به استحضار برسانم.

     یکی از معضلاتی که در حوزه روابط بین­الملل، خصوصا روابط بین­الملل اسلامی، که آیا نظریه روابط بین­الملل اسلامی داریم یا خیر؛ مطالب پیشینی است و این بحث­های نظریه­پردازی است. درست است که فقه در سیاست خارجی مهم است و می­توان فضاهای جدیدی را برای ما بگشاید و در وزارت خارجه دستگیر باشد، اما به نظر بنده آنچه که باعث تفاوت جوهری بین دستگاه­های فکری می­شود، بحث­های نظریه­ها، خصوصا نظریه­های کلان هست. خصوصا اینکه در این رشته دانشگاهی، مرتبط هستیم با حوزه­هایی مثل تاریخ، فرهنگ و... و مطالبی را باید از آنها وام بگیریم و بتوانیم نظریه­های روابط بین­الملل را از دیدگاه اسلامی مطرح کنیم.

     حضرت آقای جوادی آملی یک تعبیری دارند که می­فرمایند به خاطر همین مشکلات، برخی اسلامی حرف می­زنند، ولی غیراسلامی فکر می­کنند. یک معضلی که هست در بحث دانشگاه و حوزه و پیوندی که باید باشد و بد فهم می­شود؛ فکر می­کنیم استادی از حوزه به دانشگاه برود یا از دانشگاه برود؛ این وحدت را ایجاد نمی­کند. یا درباره اسلامی بودن، به این نیست که ابتدای صحبتی بسم­الله گفته شود و دعای فرجی خوانده شود، گرچه اینها پسندیده است؛ ولی مباحث از اندیشه­های ناب اسلامی خالی باشد. اینجاست که خلأ عظیمی مشاهده می­شود. برخی از می­فرمودند ما به جهت آنکه فقه­مان فربه شده، یا اصول فقه­مان؛ با یک حدیث رفع، نزدیک به یک خط؛ یک طلبه فاضل با حذف مکررات باید ده پانزده سال درس بخواند تا بداند، هیچ مطلب روایی و قرآنی وجود ندارد مگر به عنوان شاهد مثال. ببینید، فلسفه اسلامی نه آنکه یک فیلسوف مسلمان نکته­ای می­گوید. ریاضی اسلامی نه اینکه مثلا یک نفر مسلمان که ابتدا خیلی در ذهن چالش ایجاد می­کند که در ریاضی اسلامی دو دو تا می­شود پنج تا؟! چرا می­گوییم اسلامی؟ این مباحثش سرجای خودش؛ اما اکنون در نظریه روابط بین­المللی اسلامی نیز باید همین مطالب را پاسخ دهیم و جلو برویم. اگر جلو نرویم و این بنیان­های مرصوص را ایجاد نکنیم، آن وقت وقتی مجتهد می­شویم، با یک زاویه کوچک می­رسیم به شرایطی که بین اندیشه­های اسلامی در اهل­سنت یک شکاف عظیمی ایجاد می­شود و در خود حوزه شیعی به خاطر اینکه با این مشکلات روبه­رو هست، چونکه مباحث اسلامی مثل مباحث علوم اجتماعی است، چون همه خودشان را اهل نظر می­دانند اجازه می­دهند به خودشان که در این زمینه­ها صحبت کنند. البته صحبت کردن و اینکه نظریه­ای بدهند بد نیست؛ ولی چون تخصص موضوع را ندارند، مطالبی گفته می­شود و هیچ جایی نیست که بتوانیم به آن اصل برگردیم و متشابهات را به محکمات برگردانیم و بگوییم این مطلب ایرادش کجاست. ما باید بتوانیم مطلبی ایجاد کنیم و البته باید اذعان کرد بسیار بسیار دشوار است.

     اگر کسی بفهمد که قضیه چیست؛ مثل فلسفه اسلامی، یعنی این طور نیست که کسی بگوید در پنج سال آینده می­خواهیم کسی مثل ابن­سینا، ملاصدرا، مرحوم آخوند ایجاد کنیم. یا متوجه نیستی که چه داری می­گویی یا مطلب به این سادگی نیست که بخواهند قاعده­ای این شکلی ایجاد کنند.

     در اینجا، وظیفه دوستان و وظیفه حوزه، وظیفه بسیار سنگینی است که بتوانیم مطالب را ایجاد کنیم. ثانیا بتوانیم این مطالب را در فضای اسلامی انتشار دهیم که یک مبنا شود و بقیه هم بتوانند از این مطالب استفاده کنند.

     من عوامل متعددی از اندیشمندان مختلف جمع کرده­ام. یکی از دشواری­هایش، بحث زبان انگلیسی و زبان عربی است که بتوانیم مطالب را نشر دهیم و واقعا نقیصه بسیار جدی است. اولا ما باید بتوانیم مطلب را ایجاد کنیم و ثانیا باید بتوانیم آن را  در معرض آراء و افکار عمومی و جهانی قرار دهیم.

 

     خلیل شیرغلامی: خیلی متشکریم جناب آقای ارشدی، بهره بردیم. جناب­عالی نیز بر ضرورت این کار تاکید کردید و از ظرفیت­های خوبی که ما در مرکز مطالعات داریم، از جمله خود جناب­عالی باید بتوانیم استفاده کنیم. خدمت آقای کلینی هستیم، صحبت­های شما را می­شنویم.

 

  • سخنان جناب آقای محمدفرهاد کلینی (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     من چند فراز از نکات می­گویم. اول اینکه در خود روش تفکر در حوزه اسلامی دچار تعدد هستیم. مثلا شما الان می­بینید مبانی استدلال ارسطویی تا مبانی استدلال ملاصدرا و... متفاوت است. مثلا نگاهی که مرحوم علامه به موضوع ولایت­فقیه داشت یا نگاهی که مرحوم امام یا آقای نائینی داشت.

     در فرمایش آقای موسوی نکته ظریفی بود، ضرورت بحث برای کشف؛ که فرمودند این بایستی حتما مورد بحث قرار بگیرد. در اصل یک نوع علوم مستحدثه هم هست به نوعی، چون سیاست خارجه اسلام با تشکیل حکومت ارتباط دارد. در بحث فقه روابط بین­الملل و فقه سیاست خارجی و فقه ژئوپولوتیک، اینها را اگر بخواهید وارد شوید، آثار خاص خودش را دارد که الزما متکی به حقوق نیست.

     ورود به بحث فقه بین­الملل و فقه جهانی و فقه اسلامی، و یک تاکیدی بود که فقه شیعی! ما داعیه رهبری جهان اسلام را به صورت حقیقی داریم که به صورت پتانسیل هست؛ ولی وقتی می­خواهد این مرجوع شود به محیط بین­الملل به عنوان حقانیت البته، تاکیدات بر روی فقه شیعی نسبت به حوزه فقه سیاست خارجی در اهل­سنت، می­تواند نظام پرور باشد. چونکه آنها هم داعیه دارند، عثمانی­گری بر اساس خلیفه­گری برای خودش داعیه دارد و سیاست خارجی خاص خودش را تعریف می­کرد.

     یک نکته مهم در اینجا، در بحث روش ساخت نظریه است که در حال تحول است. در فرمایشات مقام معظم رهبری در جلسه­ای که با سفرا داشتیم نیز بود که آقایان توجه کنند به بحث کوانتوم و هوش مصنوعی در سیاست خارجی. منظور چه هست؟ وقتی می­گوید کوانتوم یعنی برویم فیزیک کوانتوم را یاد بگیریم؟ یا روش تفکر کوانتمی؟ این روش تفکر کوانتومی با نگاه ارسطویی یا نگاه افلاطونی در خلق استدلال فرق دارد. وقتی از موضع شیعی وارد می­شویم، می­رویم ذیل حکم و دلیل قضاوت می­کنیم. در حالی که ما در باطن اسلام حکم امر و حجت را داریم؛ که این وضعیت متا هست و فوق این هست.

     برای همین است که به اعتقاد من فرمایشاتی که برای ورود به فقه اکبر مطرح شد و اشاره فرمودید، ما بایستی به چند نکته توجه کنیم. یکی تغییر مفهوم است. مثلا ما در خود ریاضیات می­بینیم، منطق الگوریتمی، منطق برهان خُلف، یعنی شما از یک مسیر سایه شدوع می­آیید یک پارامتر غلطی را می­دهید تا یک مسئله­ای را حل کنید. این یک نوع روش در ریاضیات است. روش تالسی است. الان بحث خود منطق است، در جنگ­های شناختی الزاما منوط به دستکاری اطلاعاتی نیست. مثلا در حوزه فکر، سعی می­کند سیستم برداشت و بهداشت برداشت شما را مختل کند. بلکه در جنگ شناختی شما نگاه می­کنید مسئله قرآن­سوزی را جای دیگر انجام می­دهد. در آنجا هدفش چیست؟ تغییر فاز اسلام گریزی به اسلام ستیزی! این را کلید می­زند. داستان این نیست که چند نفر ملحد دارد این کار را می­کند، بلکه دارد این را به عنوان یک ویروس وارد شبکه­های لحظه­ای و لحظه­های شبکه­ای می­کند که من بارها به آن اشاره داشته­ام.

     این ملاحظاتی است که باید به آن توجه داشت. روش ساخت نظریه در حال تغییر است. روش تفکر در دوران جدید در حال تغییر است. همچنین معنا و مفهوم منطق در حال تغییر است. اکنون در منابع شیعی احتیاج به منابع جدید داریم؛ غیر از آن بحث­هایی که داریم در حوزه قرآن و نص و سنت به اضافه تقریر.

     ما در فقه شیعه می­گوییم سنت و عبور می­کنیم. سنت، اخبار نیست. اخبار را می­دانید که چه دامنه­ای از علم خاص خودش را دارد. در بحث اجماع هم که ما در چالش هستیم، این یک واقعیت است. ما در خود حوزه شیعی در حوزه اجماع در چالش هستیم و بین علما این هست. ما هنوز به یک وحدت نظریه کامل نرسیدیم. با این وجود چطور می­خواهیم با توجه به اینکه منابع ما در نوسان است در برخی جاها، نمی­گویم لغزش، بلکه عرض می­کنم نوسان، با این نوسانات چطور می­خواهیم با منطق محکم برای سیاست خارجی کاری کنیم؟ نشد ندارد، ان­شاءالله می­شود و امکان پذیر باشد.

     ما سه فاز را در انقلاب اسلامی تجربه کرده­ایم. یک فاز سنتی و غرب زده در حوزه علمیه در فلسفه ارسطویی؛ که غرب­زده­ترین علوم در خود حوزه است. دوم در حصوص بحث تفکر صدرایی، تاکیداتی که می­شود همین است دیگر؛ یعنی حرکت جوهری و فلسفه صدرایی وقتی می­آید، تمام آن نظام را تغییر می­دهد. سوم هم در حوزه دستاورد­های بشری که به عنوان نظریه پلانکی مطرح می­شود. همان ماکس پلانک که نظریه کوانتوم را انتقال داد. به هر حال خودش دیده­بانی و رصد می­خواهد.

     من عرایضم را تمام ­می­کنم با این نکته که زنجیره ارزشی فقه در حوزه سیاست خارجی، اگر می­خواهید کار کنید باید درست تشخیص دهید. این زنجیره را باید درست تشخیص دهید. شما الآن در حوزه نئولج دارید گام برمی­دارید. دارید درباره اینفورمیشن و اطلاعات صحبت می­کنید و دارید تجمیع می­کنید. در حالی که بالاتر از آن، ما یک فهم اول داریم که فقه در اصل ماهیت فهم است. بعد این خودش را ورود می­دهد و به خِرَد نزدیک می­کند. که هو­الفتاح العلیم، اصلا علم اصلی مال خودشان است. خیلی متشکرم.

     خلیل شیرغلامی: خیلی متشکر، استفاده کردیم. حالا در امتداد فرمایشات شما، وقتی صحبت از فقه سیاست خارجی و روابط بین­الملل می­شود، این مسئله هم مطرح می­شود که خاصیت فقه، تنوع آراء و فتاوا هست. وقتی در حوزه فردی هستیم، این گوناگونی ایجاد مشکل نمی­کند ولی وقتی وارد مناسبات اجتماعی می­شود، به نظر می­رسد این گوناگونی و تفاوت می­تواند مسئله­ساز باشد یا حداقل چالش­ساز باشد. وقتی به نظام بین­الملل برخورد کنیم که اصلا یک فضای بیرونی است که یک نظام اسلامی باید با آن مواجه شود، اصلا این گوناگونی خودش را بیشتر نشان می­دهد. در اینجا این وحدت رویه چگونه باید شکل بگیرد. وقتی از فقه سیاست خارجی و روابط بین­الملل صحبت می­کنیم، در قالب نظر حاکم اسلامی یا ولی­امر، در آن قالب باید پرورش پیدا کند. یا فتاوای مختلف از سوی فقهای مختلف در فقه سیاست خارجی می­تواند موضوعیت داشته باشد و ایجاد وحدت رویه کند. این را اگر دوستان راهنمایی کنند یاد می­گیریم. من خواهش می­کنم دوستان اگر می­شود کوتاه­تر سخن بفرمایند که بتوانیم در خدمت همه دوستان باشیم.

 

  • سخنان جناب آقای فریدون حق ­بین (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     به عنوان کسی که حدود پنجاه سال است به این مسئله فکر می­کند، در این جلسه انصافا غافلگیر شدم، چون موضوع خیلی گسترده­تر از این حرف­هاست. جناب آقای موسوی فرمودند که ما در این مسائل به موضوع سیاست خارجی و موضوع سیاست از زاویه دینی فکر می­کنیم و کار می­کنیم. البته این بخش درست است، خوب است دیگرانی هم که کارهایی می­کنند را در نظر بگیریم. اساتید، پیشنهاد من این است که از این مباحث سیاست­زدایی کنیم.

     این که عرض می­کنم پنجاه سال است به این مسائل فکر می­کنم، چون از نوجوانی و در چهارده پانزده سالگی در محضر اساتیدی مثل مرحوم آیت­الله محمدتقی جعفری یا مرحوم آیت­الله مصباح یزدی یا آقایان دیگر، در آن جو پر شور کوران­های فکری از یک طرف، و بعد هم روند اجتماعی خودمان قبل از انقلاب از طرف دیگر، یک فرصت­هایی داشتیم که قدر آن را ندانستیم و از دست رفت. آن موقع آدم­ها آزادتر فکر می­کردند و در آن محیط آزادِ اندیشه، بارور شدن اندیشه دینی رشد خیلی زیادی داشت. بعد از انقلاب کم­کم گرفتار یک تله­های تار عنکبوتی شدیم، که از نظر رشد اندیشه، مقدار زیادی دست و پای همه جامعه را بسته است. بنابراین از این منظر عرض می­کنم به عنوان کسی که پنجاه سال به این مطالب فکر می­کند همراه بودیم. بعدش هم چهل سال کار دیپلماتیک در وزارت خارجه می­کنم، دقیقا چهل سال و چهار ماه و چند روز.

     من قبل از اینکه مرحوم اربکان بتواند در ترکیه فرصتی به دست بیاورند، شاهد بودم که سازمان دیانت ترکیه روی اندیشه سیاسی شیعی، مشخصا نظریه ولایت­فقیه، و تبدیل این نظریه به محصولی که بر اساس آن مسلمانان ترکیه بتوانند در فضای سیاسی، علی­رغم اینکه می­دانید آنها به طور سنتی از رگه­ها و ریشه­های اصلی اخوان­المسلمین هستند، کار می­کردند و دستاوردهای خوبی هم به دست آوردند. یا مثلا در حوزه اقتصاد اسلامی، روی بحث حلال کارهای وسیعی شده که خوب است ما هم مقداری دنبالش برویم. ببینید دیگران چطور فکر کردند و چطور موفق شدند در ابداع یا ارائه اندیشه­های عملی پیش­گام شوند، نه صرفا شناختی. اندیشه­هایی که تبدیل به دستورالعمل می­شود. تبدیل به سیاست­های اجرایی می­شود. یا حتی خارج از حوزه کشورهای اسلامی، من در بلغارستان شاهد بودم و خودم شخصا درگیر موضوع بودم که انجمن فلسفه بلغارستان یک بابی باز کرده بود روی مسئله پیوند اعضا و مسئله شبیه­سازی؛ از منابع ما استفاده خیلی زیادی کردند. رئیس بخش اسلامی انجمن فلسفه، خانم دکتری بود که جزوه­ای نوشت و تبدیل به کتاب پرفروشی هم شد، تحت عنوان نظریه­های دینی در حوزه شبیه­سازی.

     این دنیا هم خیلی رنگارنگ است و هم خیلی پر محتواست. یا در حوزه حقوق بشر اسلامی، سازمان همکاری اسلامی کارهای خیلی وسیعی کرده و برای سازمان ملل هم ارائه­های خوبی داشته و ما هم از دهه شصت نقش فعالی داشتیم. خوب است که این پیشینه­ها دیده شود. این در ارتباط با این که در دنیا ما تنها نیستیم و این را بپذیریم که باید در این دنیا طوری حرکت کنیم که بتوانیم مبانی فکری خودمان بر اساس قرآن و سنت را طوری عرضه کنیم که قابل استفاده باشد. گذشتگان ما موفق بودند، امروز ما توفیق گذشتگان را نداریم.

     در ارتباط با موضوع فقه اسلامی در حوزه روابط بین­الملل و سیاست خارجی، از یک طرف من موضوع را این طور می­بینم که ما جمهوری اسلامی ایران با قانون اساسی مشخص هستیم. ولی­فقیه تعیین کننده همه افراد در کنش سیاسی ما در داخل و در سطح بین­المللی است. بنابرین اگر موضوع فقه سیاسی مطرح می­شود، قانونا باید در آن چارچوب مطرح شود.

     ما وقتی از سیاست خارجی حرف می­زنیم،  یک مجموعه­ای از اسناد بالادستی است. ارکان نظام هستند، تا بیاید شورای امنیت ملی که برای کنش خارجی ما تصمیم می­گیرد. دیپلماسی مفهومی هست که مربوط به شیوه اعمال روابط خارجی در چارچوب اهداف سیاست خارجی می­شود. بنابراین فقه سیاست خارجی یا فقه مرتبط با سیاست خارجی، مفهوم دقیق­تری شاید پیدا کند تا فقه در حوزه دیپلماسی. دیپلماسی یک مقوله سیال و مرتبط با تدابیر ما هست.

     زمانی که آیت­ الله مصباح یزدی بعد از شهید مفتح از امام حکم گرفتند که دفتر همکاری حوزه و دانشگاه را تاسیس کنند، من شاهد بودم که ایشان از قبل از انقلاب روی تفسیر موضوعی قرآن کار کرده بودند. تلاش خیلی جدی داشتند که در حوزه­های مختلف علوم انسانی، مبانی اسلامی را به روش اندیشه تبدیل کنند که نهایتا به روش تحقیق برمی­گردد. آن زمان پیش از آنکه به وزارت خارجه بیایم، من از خود ایشان حکمی داشتم به عنوان معاون انتشارات آن دفتر. با خود ایشان که صحبت می­کردیم بحث این شکلی مطرح بود که مسئله شناختی در حوزه تبدیل مفاهیم که مستتر  در قرآن و سنت هست، به آنچه که در زندگی روزمره مورد نیاز ما هست، به حوزه­هایی می­پردازد که آوردن آن در چارچوب روش تحقیق شاید کار خیلی پیچیده­ای باشد.

     نهایتا اینکه ما به عنوان مبانی دیپلماسی؛ عزت، حکمت، مصلحت؛ که در حوزه عزت و مصحلت کارهای زیادی هست، به خصوص در حوزه مصلحت. اما در حوزه حکمت که نیاز امروز ماست، نیاز آینده ما نیز هست، در حوزه شناختی کار چندانی نشده است. مرحوم علامه جعفری تا اینجا آمده بودند که می­خواستند یک متدلوژی و روشی برای تبدیل معقول به معلوم ارائه کنند. بحث­های مفصلی کردند. اما تا آنجایی که من می­دانم در زمان خود ایشان این کار متوقف شد.

     بنابراین پیشنهاد می­کنم که خارج از همه این حرف­ها، یک کار مشترکی بین حوزه و محدوده­ای که شما مشغول هستید و دفتر مطالعات شروع شود که حرف­ها در یک محدوده­های تخصصی­تر به صورت متدلوژیک، به صورت روش­مند، موضوعات، سرفصل­ها تعیین شود و روی تک­تک­شان­کار کنیم. شاید به این صورت یک نتیجه­ای بگیریم. البته باز هم تاکید می­کنم اگر موفق شویم از همه این حرف­ها سیاست­زدایی کنیم.

 

  • سخنان جناب آقای آقایی (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     ضمن تشکر از میهمانان ارجمند، من خیلی کوتاه پرسشم را مطرح می­کنم. در ابتدا حاج­آقای صفدری فرمودند که مورد تشویق قرار گرفته­اند که در موسسه­شان موضوع فقه و تخصص را دنبال کنند و پل زدن بین فقه و تخصص. سوال بنده این است که چرا این انتظار را لزوما بر فقه تحمیل می­کنید؟ تخصص­ها مختلف هستند؛ صنایع سنگین، پتروشیمی،  فیزیک، چشم پزشکی و اپتیک، راه و ساختمان،  علم موسیقیا و آلات موسیقی، هوانوردی و...، این­ها همه تخصص است.   

     چرا ما باید این را بر فقه تحمیل کنیم و وظیفه را سنگین کنیم که حتما باید فقه با این تخصص­ها پل بزند و ارتباط برقرار کند. بعد بیایید به علوم انسانی برسید، سیاست خارجی و ژئوپولوتیک و تخصص­های علوم انسانی و... . چرا ما اینقدر باید سنگین کنیم.

     اصلا یک سوال دیگر، در کل حوزه­های علمیه نجف، قم، مشهد، آیا مشرب و مسلک­های فقهی دنبال همین ارتباط هستند یا نه، تنوعی در حوزه داریم و مشرب­هایی در حوزه داریم که منتقد پیدا کردن این ارتباط هستند؟ چون هر روز با این موضوع سر و کار دارید، ممنون می­شویم که ما را آگاه بفرمایید؛ سپاس.

 

  • سخنان جناب آقای شوشتری (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     اجازه می­خواهم به اختصار دو سه تا نکته را عرض کنم. همانطور که اشاره فرمودند، در تبویب­بندی و باب بندی ابواب فقهی، ما عنوانی به نام سیاست خارجی و عناوین مشابه در حقیقت نداریم. از مرحوم محقق حلی در شرایع الاسلام، و لمعه و شرح لمعه که در حقیقت سنگ بنای فقه را تشکیل می­دهد؛ پنجاه و دوم باب از طهارت تا دیات، فاقد چنین عنوانی هستند. البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شاید اولین بار مرحوم آیت­الله عمید زنجانی، استاد فقید دانشکده حقوق علوم سیاسی دانشگاه تهران، مجموعه چهار جلدی فقه سیاسی را شروع فرمودند که واقعا یک فتح بابی در این زمینه بود. همچنین کتاب مکاتیب الرسول مرحوم آیت­الله احمدی میانجی، نامه­های پیامبر با محتوای دیپلماسی را نوشتند. بعد از آن آقای پروفسور حمیدالله تحت تاثیر فقه حنفی، سلوک بینالمللی دولت اسلامی را نوشته بودند که با ترجمه و حاشیه آیت­الله دکتر مصطفی محقق داماد منتشر شد. بعد از آن آقای جمشیدی، دیپلماسی پیامبر را نوشت. آقای شکوری و مرحوم دکتر داوود فیرحی این مباحث را به صورت خیلی مفصل مطرح کردند.

     حضرت امام در درس­های خارج فقه نجف، سیزده جلسه بحث­های مربوط به اصل تشکیل حکومت را فرصت کردند بگویند. فرصت پیدا نکردند به ساختار و کارکرد حکومت بپردازند. آن موقع فکر می­کنم همانطور که اشاره فرمودند، مثلا ما اگر همان کاری که مقام معظم رهبری در خصوص موسیقی و غناء انجام دادند، شاید بیشترین درس خارج مربوط به مقام معظم رهبری بود، هشتاد و پنج جلسه تشکیل شد. مقدم بر آن هم دو سه تا از موسسات پژوهشی حوزه علمیه قم و کسانی که متمرکز بر این بحث بودند، مجموعه­ای را جمع آوری کردند که سیصد حدیث از منابع و مصادر مختلف بود و در اختیار حضرت آقا قرار گرفت. برای این مباحث در حوزه سیاست خارجی نیز ما می­توانیم همین مدل را پیش بگیریم. این یک نکته.

     نکته بعدی در رابطه با قانون اساسی هست. قانون اساسی نقشه راه حکومت و حاکمیت است. قانون اساسی چهارده فصل دارد که یک فصل آن مربوط به سیاست خارجی است. البته برخی از منتقدان به قانون اساسی در فضاهای آکادمیک و علمی معتقد هستند که قانون اساسی ما در فضایی تدوین شد که تجربه حکومت­داری نداشتیم. مثلا بخش­های اقتصادی قانون اساسی تحت تاثیر یک گفتمان اقتصادی خاص قرار گرفت. بخش­های سیاسی و فرهنگی­اش تحت تاثیر گفتمان­های خاص دیگری تدوین شده است. همین دوستانی که اینجا تشریف دارند،  قبل از ماموریت به خارج از کشور، یک دیدگاهی نسبت به دیپلماسی دارند، از ماموریت که بر می­گردند ممکن است نگاهشان خیلی تغییر پیدا کند. با همه این تفاسیر معتقد هستند که اصول و مفاهیمی کلی را می­توانیم از همین فصل چهاردهم استخراج  کنیم؛ هر چند معتقد هستند این مفاهیم باید خوانشی به روز شود. کلید واژه­هایی مثل سلطه جویی، سلطه پذیری، روابط صلح آمیز، روابط صلحآمیز متقابل با دول غیرمحارب، دفاع از حقوق همه مسلمانان، حفظ استقلال همه جانبه، تمامیت ارضی، خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر، پناهندگی سیاسی، مفهوم خائن و تبهکار، این­ها همه در فصل مربوط به سیاست خارجی مندرج است. از این مفاهیم برداشت­هایی می­شود غیر از آن برداشت­هایی که آن موقع وجود داشته است.

     گفته می­شود یکی از روش­های تفسیر قانون، علی­الخصوص قانون اساسی، این است که به آن فضا و اتمسفری که حاکم بر فضای مذاکراتی در سال 1358 بر مجلس تدوین قانون اساسی بوده برویم و آنها را نگاه کنیم؛ المعنا عند الشاعر. بسیاری از علما در آن زمان تشریف داشتند، مثل حضرت آیت­الله مکارم شیرازی، یا مثلا مرحوم آیت­الله حائری یزدی. این هم یک بحث است.

     بحث دیگری که وجود دارد خوانش متفاوت از مفردات تاریخیِ تاریخ اسلام و تاریخِ سیاست خارجی اسلام است. مثلا دو تا رویکرد متفاوت به صلح حدیبیه که فی­مابین پیامبراسلام و مشرکان مکه در سال ششم هجری منعقد شد وجود دارد. دو رویکرد نسبت به نامه­های امام علی­علیه­السلام در نهج­البلاغه وجود دارد. از صلح امام حسن نیز به همین صورت برداشت­های متفاوتی می­شود.

     نکته دیگر اینکه آیا پیمان­های بین­المللی و پروتکل­های بین­المللی باید مغایر با مبانی شرع نباشد؟ این یک رویکرد است. یعنی حضرات علماء و مشخصا نهاد سیاسی شورای نگهبان، عدم تغایر و عدم مباینت را باید احراز کند. یک دیدگاه دیگری وجود دارد که خیر، باید با مبانی شریعت انطباق داشته باشد. این دو رویکرد نتایج متفاوتی دارد. من فکر می­کنم این فرمایش حضرت امام که در اواخر عمر مبارکشان فرمودند، تکامل مدرسه و مکتب فقهی و اصولی حضرت امام بود که فرمودند زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهاد هستند و کسی که الزامات حاکم بر دنیای امروز را نداند، اما اعلم در علوم مربوط به حوزه باشد، حضرت امام می­فرماید او مجتهد نیست.

 

  • سخنان جناب آقای فردوسی ­پور (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     من یکی دو نکته را مطرح می­کنم. فکر می­کنم مفهوم سیاست خارجی با آن چیزی که دوستان جمع حاضر گفتند، در واقع روابط حوزه سیاست خارجی، به مفهوم صحیح کلمه که حوزه مواضع می­شود. یعنی مباحث مفاهیم ملی را در بر می­گیرد. چون ما اگر سیاست خارجی را به معنای مراوده بگیریم، آن را مختص به روابط خارجی کرده­ایم و نه سیاست خارجی. یعنی از مفهوم معاصر سیاست خارجی گذر کرده­ایم. سیاست خارجی وقتی شکل می­گیرد که شما حکومت داشته باشید. مبنای رویکرد حوزه باید حکمرانی باشد؛ یعنی حکمرانی خوب توصیفش چیست و حکمرانی بد توصیفش چیست.

     آقای شوشتری گفتند و فکر می­کنم ما بی­نصیب نیستیم. یعنی فقه شیعی و فقه اسلامی ما، مخصوصا فقه منبعث از مراجع جدید همانند حضرت امام و حضرت آقا که کرسی درس خارج دارند و طلبه­های جوان پای درس ایشان نشستند، ایشان گفتند که از بحث باب جهاد شروع می­کنیم. یعنی از ابواب انتهای ابواب فقه شروع کردند. صوم و صلات آنقدر اقوال دارد که اگر کسی بخواهد تدریس کند، از ده تا قول، یک قول را خودش بیان کند، یا قریب می­شود و اگر قریب هم نباشد یک قول راجحی می­شود. ولی باب جهاد اصلا بحث نشده است. چون مراجع عمدتا عمرشان کفاف این را نداده که از ابواب متداول بخواهند خارج شوند و یک باب جدیدی را بشکافند.

     نکته اساسی در بحث حکمرانی، بحث حکومت اسلامی حضرت امام است. آمدند به شاه گفتند این سید را به نجف تبعید کن بین فحول علمای نجف، این سید اهل سخنرانی و منبر است و درس بگو نیست، ایشان را از ترکیه به نجف تبعید کردند. حضرت امام وقتی صحنه را دیدند کرسی درس گذاشتند. آقایان طلبه­ها آمدند و ضبط صوت گذاشتند. ایشان فرمودند ضبط صوت را بردارید. اول بگذارید چند باب اخلاق بگویم، بعد حکومت اسلامی را شروع کنم، آن موقع ضبط­ها را بیاورید و ضبط کنید.شروع کنید تقریر درس را بنویسید. وقتی ایشان حکومت اسلامی را شروع کردند، مرحوم شهید مدنی می­فرمایند من درسم را پیش مراجع وقت نجف کامل کرده بودم و احساس کردم یک مجتهد مسلّم هستم و چمدانم را بسته بودم که بروم. گفتند یک آسید روح­الله آمده اینجا و بحث­های جدیدی دارد و مسائلی که نزد هیچ یک از علمای قدیم نیست. گفتم حالا ببینیم ایشان چه می­گوید. رفتم و دیدم بحث­هایش جدید است و ما بارمان را باز کردیم و پای درس ایشان نشستیم و تمام درس حکومت اسلامی حضرت امام را استماع کردیم. می­خواهم بگویم ما بی­ماهیت، بی­سند و بی­کتاب در رابطه با فقه سیاسی نیستیم؛ چون اساسا سیاست خارجی وقتی شکل میگیرد که  شما واحد سیاسی داشته باشید. یعنی اگر چارچوب واحد سیاسی محصور در مرزهای ملی نداشته باشید، اساسا سیاست خارجی شکل نمی­گیرد.

     شما اگر با حوزه اسلامی مخصوصا فقه شیعی نگاه کنید، امثال حضرت امام پانزدهم خرداد۴۲ وقتی منبر رفت، فقه سیاسی گفت. فقه حکمرانی گفت. حکمرانی خوب اسلامی یا جمهوری اسلامی ایران را در درس حکومت اسلامی تبیین کرد.

     بیایید راجع به خود عراقی­ها فکر کنید. ببینید مرحوم آقای شهید صدر وقتی که فکر تاسیس حزب الدعوه به سرش زد، آمد خدمت حضرت آقای سیستانی. به آیت­الله العظمی سیستانی نگفت می­خواهم حزب تاسیس کنم. گفت: دنبال این هستم که دو سه تا الفبای حکمرانی بنویسیم. گفت: چی؟ گفت: مثلا اقصادنا، فلسفتنا، سیاستنا. خود آقای سیستانی نقل می­کند که اینها قلم ایشان است. چون آقای سیستانی منبری خوبی نبود، ولی قلم خوبی داشت. لذا سفارش نوشتاری­اش را آقای صدر به ایشان داد. می­خواهم بگویم این الفبا را خود آقایان به عنوان مبنای تاسیس حکمرانی دیده­اند. یعنی ایشان گفت که مبنای ما تشکیل حزب است که از آنجا به بعد آقای سیستانی کنار رفت. بعد آقای سیدکاظم حائری به حزب­الدعوه آمد و سپس آقای سیدمحمود شاهرودی و شهید صدر، که گفتند سه علمداری که اگر هر یک علم از دستش بیافتد بعدی علمدار می­شود. این شد مبنای تشکیل حزب­الدعوه تا حزب­الدعوه بشود اساس جمهوری اسلامی در عراق. بنابرین بی­مبنا نیست. هر جایی آقایان در تاریخ، چه از زمان نهضت مشروطه، یا زمان میرزای شیرازی، یا انتفاضه 1920 مقابل انگلیسی­ها، یک چارچوب و اصول مبنایی برای ایجاد حکمرانی خوب شکل گرفته است. حالا چقدر ما به این مبنا نزدیکیم؟ آیا جمهوری اسلامی ایران بعد از بیش از چهار دهه از آغازش روی اصول است یا روی اصول نیست؟

     ضمن اینکه من فکر می­کنم تجریدی نباید به موضوع نگاه کرد. چون شما موضوع سیاست خارجی منهای حکومت را دارید می­گیرید. یعنی اساسا وقتی شما تجریدی به موضوع نگاه کنید، چارچوب و اساس اصول دارد به خطا می­رود. یعنی به عنوان یک مسئله، به عنوان یک مفروض، به عنوان یک مشکل،  نباید ببینید. شما اساس حکومت و ساختار حاکمیت حکومت را بایستی پالایش کنید، آنالیز کنید، که ببینید اگر آن چارچوب­های اصولی مبتنی بر تاسیس حکمرانی خوب اجرا شده، نقایصش در حوزه مصادیق سیاست خارجی کجا می­تواند باشد. شما می­بینید وقتی حضرت آقا باب جهاد می­گویند، رویکردهای رئالی در سیستم نظام جمهوری اسلامی مطرح می­شود. شما در مصادیق تاریخ اسلام و مثالی که درباره جعفر­بن­ابی­طالب گفتید، که به عنوان اولین سفیر در حبشه یا وقتی به اردن برای مذاکره به رومیان آمد و منجر به شهادتش شد، رویکردهای ایده­آل را دارید می­گویید. ما الان رویکردهای رئال، ایده­آل، سازه­انگاری جدید، ساختارمند در نظام بین­الملل داریم. شما بایستی ببینید که چارچوب حکمرانی را بر چه اصول و اساسی می­خواهید بنیانگذاری و پایه­گزاری کنید. بعد در واقع بیاید فقه سیاست خارجی را بگویید. اگر بخواهید تنها به مصادیق سیاست خارجی به عنوان مثال دست دادن زن و مرد نامحرم و سفره شراب و...، فکر می­کنم خیلی پیش­پا افتاده است. آن چیزی که معیار فقه سیاسی اسلام است، مبحث حکمرانی خوب است که در دلش مصادیق متعددی پیدا می­شود؛ از جمله سیاست خارجی و مفهوم روابط بین الملل می­تواند توصیف شود.

 

  • سخنان جناب آقای سیدعبدالله حسینی (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     من چون سالها طلبه بوده­ام و پنجاه سالی هم توفیق داشتیم خدمت حضرات آیات جوادی آملی و حسن­زاده آملی باشیم، چند نکته می­گویم. من معتقدم نگاه شما، نگاهی است که حتما باید به چالش کشیده شود. اینکه همه چیز مال ماست. فقه مال ماست. شما باید بیاید به ما خدمت کنید که ما برای شما یک دستورالعمل بنویسیم. این نگاه حتما قابل نقد است. این پیش­فرضی که شما دارید که شما حق تدبر در قرآن ندارید؛ کسی به قرآن نزدیک شود، انتهای کار یا التقاط است و یا انحراف. مثل اینکه ما قرآن را عدل کائنات می­دانیم. مثل اینکه یک شیمی­دان می­گوید جهان برای شیمی است. هیچ کسی حق ندارد حرف بزند. در حالی که این حرف اصلا درست نیست. چون هر کسی به جنگل می­رود به اندازه خودش می­فهمد جنگل یعنی چه. یک نجار با نگاه خودش به درختان نگاه می­کند. معدن­دار با نگاه خودش به معدن نگاه می­کند. هر کسی با نگاه خودش یک چیزی از این کائنات می­فهمد.

     سال هفتاد و دو یا سه بود، خدمت آیت­الله حسن­زاده بودم. گفتم من یک برداشت از یک آیه دارم، چون در سخنرانی­ها می­گویم، خواستم ببینم که حرف بی­ربط نزم. گفت: چه هست؟ گفتم آیه 26سوره قصص است. راجع به داستان حضرت موسی است. گفت نه، هیچ مشکلی ندارد.

     پیشنهاد مشخص من این است که ما باید نگاه را به چالش بکشیم. فقه ما بسیار فربه شده است. در مکاسب، در صوم، در صلات، چون درگیر بوده و سوال می­کرده و کار داشته است. یک صدم مکاسب، در محیط زیست حرفی برای گفتن نیست. امروز مشکل ما محیط زیست است. مشکل ما شهرنشینی و برج­نشینی است. امروز مشکل ما ترافیک است. هیچ بحثی وارد نشده است. چرا؟ چون همه­چی مال من است و کسی حق ورود ندارد! در بحث­های بین رشته­ای به نظرم نگاه باید عوض شود. بگویند آقای وزارت خارجه، بیا یک مرکز مشترک بزنیم، آقایانی که چندین دوره سفیر بوده­اند و به فقه هم مسلط­اند، اینها بشوند رئیس مرکز، ما هم میاییم به شما کمک می­کنیم و ده تا طلبه با سواد را می­­فرستیم که خدای ناکرده خروجی­اش نار نشود. نه آنکه حوزه را متصدی کنیم. حوزه اصلا نمی­تواند متصدی باشد. حوزه اصلا چنین ظرفیتی ندارد. اینکه با پنجاه ساعت مذاکره، فقهی تدوین شود، حتما نخواهد شد. مرکز بزنید، مرکز مشترک با وزارت خارجه بزنید. من خواهشم این است که شما این نگاه را تصحیح کنید. این نگاهی که الآن دارید، غلط است. چهل سال از انقلاب گذشته و ما در فقه اقتصاد، فقه محیط زیست، فقه روابط بین­الملل حرفی برای گفتن نداریم. شما دو کتاب به من نشان بدهید که در بحث صلح حدیبیه و فتح مکه، ما این را آنالیز کرده و چهارصد صفحه کتاب کرده­ایم. در روابط بین­الملل از همین دو صحنه به اندازه هزار صفحه می­توان کتاب نوشت. چون اگر پیامبر نبود، چه کسی جرأت می­کرد بگوید خانه ابوسفیان محل امن است؟ منطقش چیست؟ ملاکش چیست؟ کاری که حضرت علیعلیه­السلام در اواسط جنگش کرد و کاری که امام حسینعلیه­السلام در عاشورا کرد، برای برخورد با کشورهای اسلامی بهترین ملاک است. تا حالا شما اینطور به عاشورا نگاه کرده­اید؟ برخوردی که با حُر کرد، همین برخورد را ما می­توانیم با عراق یا طالبان بکنیم. آیا شما تا به حال روی آن فکر کرده­­اید؟ این که شما می­گویید همه چیز مال ما، شما بیایید به ما ده جلسه کمک کنید، این به نظر من نقص است. شما دارید هرم را روی نوکش می­گذارید، باید بگذارید روی قاعده­اش. قاعده این است که آقایانی که هزار سال تجربه دارند، شما بیاید کمک کنید که در برداشت خدایی ناکرده انحراف و التقاط اتفاق نیافتد.

 

  • سخنان جناب آقای دکتر اقبال (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     کار ما بیشتر دیپلماسی است، البته بر حسب علاقه­ای که در این حوزه­ها داشته­ام، دو مقاله نوشته­ام. یکی از آنها قرآن و روابط بین­الملل است و دیگری سیاست از منظر اسلام و ارتدکس است. موضوعی که حضرت­عالی به آن ورود کردید، موضوع خوب، متنوع و در عین حال پیچیده­ای است. چون روابط بین­الملل، آنچه امروز در دنیا حاکم هست، یک مجموعه­ای از بایدها و نبایدها است که اساس آن اومانیستی و مطالب ماتریالیستی است. هیچ ربط و ارتباطی با هیچ دین و آیینی ندارد. لذا ما در روابط بین­الملل مخصوصا به طور عملیاتی با دین در ارتباط نیستیم. چون یک مباحثی تئوریک هست در روابط بین­الملل و دیپلماسی و یک سری موضوعات هست که شما با آن درگیر می­شوید. مثلا آقایانی که سفیر بودند می­دانند، سفیرمان وقتی می­رود با پاتریارک کلیسای یک کشور مهم ملاقات می­کند، آنجا به نوعی باید این توانمندی را داشته باشد که از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر حکومت اسلامی دفاع کند. آنها هم وقتی وارد بحث می­شوند، موضوعات بسیار حساسی را طرح می­کنند. اختلاف بین تروریسم و جهاد چیست؟ حق و باطل را چگونه تعریف می­کنید؟ این­ها چیزهایی هست که در واقع در سیاست خارجی و در روابط بین­الملل بسیار مهم است.

     یک مورد که من خودم با آن مواجه بودم که رئیس کلیسای ارتدوکس رومانی می­گفت که شما التزام به عقود و عهود را چگونه تعریف می­کنید. مبنای شما کنوانیسون­های بین­المللی است یا آنچه در قرآن وجود دارد؟ سوال دیگری می­کرد که دفاع از مستضعفین و در واقع مقابله با مستکبرین را چگونه تفسیر می­کنید؟ لذا من فکر می­کنم این موضوع جای کار زیادی دارد. مطلبی که آقای دکتر حسینی گفتند مطلب به حقی است. بنابراین ثقلیت کار که بسیار هم این کار مهم است، باید بیاید به سمت کسانی که در این حوزه درگیر بوده­اند. در واقع به نوعی سه دهه یا چهار دهه با چالش­هایی در این حوزه مواجه بوده­اند. اینکه حکومت اسلامی به دنبال یک حکومت عدل جهان شمولی است، این چگونه تعریف می­شود. حداقل سی چهل کشور اسلامی سفیر دارند. می­گویند این سفیر پاکستان است و تفسیرش از حق و باطل چنین است و شما سفیر جمهوری اسلامی ایران هستید و این تفسیر را دارید. یا بحث فروع و اصول دین؛ که باز از موضوعاتی است که وقتی به صورت تخصصی ورود می­کنیم جای بررسی دارد.

     من فکر می­کنم اگر جناب­عالی یکتوجه یا یک تمرکزی بفرمایید، اول مواد و ادبیاتی که می­توان از قرآن استخراج کرد را بیابید؛ چون می­تواند فصل مشترک برای همه کشورهای اسلامی باشد. ما یک سری چیزها را از فقه استخراج می­کنیم، از نهج­البلاغه استخراج می­کنیم، از چیزهای دیگر استخراج می­کنیم که مثلا اهل­سنت آن را قبول ندارند. اکثریت کشورهای اسلامی در دنیا اهل­سنت هستند. لذا یک بحث این است که به نظرم باید تمرکز ویژه­ای بشود در کارهایی که باید انجام بدهید قرآن یکی از مباحث اصلی قرار بگیرد. کتاب­هایی که خارجی­ها در مورد بعثت حضرت رسول نوشتند، خیلی جالب است که من در یکی از کتاب­ها که یک فرانسوی نوشته و اتفاقا دیپلمات هم بوده و بعد از بازنشستگی­اش در کشورهای اسلامی مثل مصر و عربستان و ترکیه و... دوازده سال رفته تحقیق کرده و می­گوید رسول­خدا بعد از یک ثبات نسبی، دستور تدوین اولین قانون اساسی را داد، آن قانون اساسی پنجاه و سه ماده داشت که بیش از سی ماده­اش پیرامون روابط با دیگران بود. یعنی یک قانون اساسی که رسول­خدا دستور تدوینش را می­دهد، بیش از پنجاه درصدش مربوط به روابط خارجی بوده است. إن­شاءالله در این موضوع که مسئولیت و ماموریت را بر عهده گرفته­اید، موفق باشید. ما هم اگر بتوانیم کمکی کنیم، خوشحال می­شویم در خدمتتان باشیم.

 

  • سخنان جناب آقای نیکخواه (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     من هم می­خواستم از اساتید محترم تشکر کنم. نه اینکه راجع به این مفاهیم کار نشده، کار زیادی شده، اما اینکه ما به عنوان نظام­واره اندیشه­ای با نگاه فقه اسلامی داشته باشیم، واقعا چیزی در دسترس نیست.

     من بیشتر می­خواستم معطوف به یک روش است که از این کار بزرگ چیزی استخراج شود که متناسب با جهان امروز و ماموریت دستگاه دیپلماسی باشد و بتواند از آن استفاده کند. به نظر من سیاست خارجی بدون شک، از یک فهم از سیاست سرچشمه می­گیرد. فهم از سیاست نیز از فهم از ارزش­های سیاسی مشترک جهانی  سرچشمه می­گیرد. اگر در جهان امروز بخواهیم این ارزش­های سیاسی را دسته­بندی کنیم؛ در چند مقوله کلی می­گنجد؛ که  عبارت است از آزادی، حق حاکمیت، امنیت، برابری، ثروت و نحوه توزیع آن. رویکرد هر شخص و دولت به این ارزش­هاست که از دیگران تمایز پیدا می­کند و ایدئولوژی او را می­سازد. یعنی تفاوت رویکرد دولت­ها و سیاست خارجی دولت­ها، نوع نگاه و تقسیم­بندی که بر اساس همین ارزش­ها صورت می­گیرد است. دو سه تا مکتب در دنیا هستند که این ارزش­ها را تقسیم­گذاری کرده­اند؛ مثل کارل مارکس. اینها ارزش­های عام هستند که ما باید روی اینها متمرکز شویم و نظر بدهیم. نظر اجماعی فقه اسلامی و فقه شیعی را؛ ما می­خواهیم درون این دنیا زندگی کنیم، باید نظر خود را نسبت به این مسائل روشن کنیم.

     البته اینها باید ارزش­های انسانی، ضدارزش­ها و ارزش­های جهانی، ارزش­های فرهنگی و اجتماعی، ارزش­های اخلاقی، ارزش­های معنوی، ارزش­های زیبایی­شناسی و ارزش­های مادی را هم در درون خودش جای دهد و از مجموع اینها ما بتوانیم یک همچین چیزی را تحریر کنیم و داشته باشیم و بتوانیم به دیگران نشان دهیم.

     معمولا آنچه در فلسفه راجع به سیاست مطرح می­شود، در حکومت­های دنیا اول می­آیند یک ایدئولوژی را طرح می­کنند، بعد بر اساس آن می­آیند اجرا می­کنند و به صحنه می­آوردند. اما متاسفانه در دوران اسلامی ما شاهدیم ابتدا حکومت تشکیل می­شود، بعد عده­ای برا توجیه و رفتار و به قدرت رسیدن و حق حاکمیت آن حکومت و میزان آزادی­هایی که باید بدهد و سایر مسائل در حکمرانی، می­آیند فلسفه می­دهند.

     درباره اسلام سیاسی، آن چیزی که ما در حوزه کاری خود داریم می­بینیم. حوزه کاری من مطالعات آفریقاست و بخشی از آن شمال آفریقاست که خواستگاه اسلامی سیاسی است. اگر نگوییم اسلام سیاسی در آنجا رو به موت است، با چالش­های بسیار بسیار زیادی روبه­روست. حتی این تتمه احزابی که باقی مانده، مثل اخوان المسلمین هر چقدر تلاش کردند و هر چقدر تغییر رویه دادند، ولی اینها مشکلات جدی دارند. مثلا در تونس یک دگردیسی کامل انجام دادند و برخی از ارزش­های غربی را هم پذیرفتند و برای خودشان توجیه فقهی کردند، ولی با این وجود باز در گرفتاری هستند. تنها نمونه موجودی که یک حکومتی بر اساس آموزه­های دین و اسلام و تشیع به حمدالله برقرار است جمهوری اسلامی است. ما باید سعی کنیم که این نهال را نگه داریم؛ اگر می­خواهیم اصل اسلام سیاسی در جهان بماند.

     یکی از دلایلی که همه این احزاب و حرکت­های اسلامی به مشکل برخوردند این است که از آنان سوال می­پرسند که کدام یک از شما سر کار آمدید و رعایت عدالت و حدود و اخلاق را کردید. واقعا در اجرا با این مشکل مواجه هستیم.

     من امیدوارم کار بزرگی که شما شروع کرده­اید و زحمت بزرگی را که متقبل شده­اید، بتواند یک مانیفست متقن قابل اشاره به ما بدهد. ما در دستگاه سیاست خارجی، در بسیاری از مسائل، در بسیاری از موضع­گیری­ها، در بسیاری از روابط اجتماعی، در بسیاری از قراردادها، ما دچار مشکل می­شویم. اگر ما نظام ارزشی­مان را در قالب یک نظام­واره عرضه کنیم، آن هم نظام ارزش­های مشترک جهان که بقیه بر روی آن تاکید دارند، بیاوریم در یک نظام­واره، فکر می­کنم روش اجرایی مناسبی است.

 

  • سخنان حجت ­الاسلام­ والمسلمین مصطفی بروجردی (کارشناس ارشد مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     یک نکته را در مقدمه بحثم اشاره می­کنم، اینکه به نظر من یک تحول بزرگ در حوزه ما اتفاق افتاده و این تحول، تحول مبارکی است. بعد از انقلاب من در قم بودم، شاهد بودم و می­دیدم، نیروهای مختلف، دوستان از دستگاه­های مختلف اجرایی، اداری و فرهنگی می­آمدند قم و خالصانه و صادقانه رهنمود می­خواستند. حضراتی که در قم بودند متناسب با مسئولیت­ها، مطالعات و تجربیات شخصی خودشان رهنمودهایی می­دانند و آقایان هم راه خودشان را می­گرفتند و می­رفتند. آنها کار خودشان را می­کردند و اینها هم حرف­های خودشان را می­زدند.

     این که جناب آقای صفدری اشاره کردند و مکرر در فرمایشات­شان بود که آمده­اند از دوستان یاد بگیرند. این یک تحول است. تحول مهمی است. یعنی حوزه به این نتیجه رسیده و به نظرم این بسیار بسیار نتیجه مهمی هست که اگر می­خواهد در مسئله­ای ابراز نظر کند، اظهار نظر کند، در مرحله اول باید آن مسئله را درست بشناسد. این خیلی تحول مهمی است. به نظرم یک نقطه عطف است. دلیل اینکه در مسائل اقتصادی و در سایر مسائل، ما با چالش­های زیادی مواجه شدیم، برای این بود که دوستان قبل از اینکه بخواهند صورت مسئله را درست بفهمند، متناسب با آموخته­های حوزوی خودشان، دانش قرآنی، دانش فقهی و حدیثی، می­خواستند راهکار ارائه دهند. در حالی که واقعیت این است که مجموعه مسائل اجتماعی، فرهنگی، و به ویژه حوزه روابط بین­الملل به قدری پیچیده و معماگونه و در هم تنیده است که اظهار نظرهای بدون مطالعه یک ساده­اندیشی است. این ساده­اندیشی­ها می­تواند کار دست نظام دهد. بنابراین اگر حوزه به این نتیجه رسیده که برای فهم مسائل سیاست خارجی به دستگاه متولی سیاست خارجی و کارشناسان سیاست خارجی مراجعه کند، یک تحول فوقالعاده مهم است.

     من از همین جا به بحث فقه پل می­زنم. فقه در معنای دقیق خودش به معنای فهم عمیق است. این که امروزه فقه به عنوان دانش حکم و دانش بایدها و نبایدها شناخته شده، یک معنای جدیدی است. در بستر تمدن اسلامی این معنا شکل گرفته است. همان طور که برخی دوستان نیز اشاره کردند، وقتی که حکومت­های اسلامی و حکومت­های به نام اسلام شکل گرفتند و با چالش­ها و پرسش­های مختلفی مواجه شدند؛ برای حل این چالش­ها دست به دامن علما شده و متناسب با دانش آن علما، ادبیاتی خلق شد و  فقه نامگذاری شد. یا در یک بعد دیگری کلام گفته شد. این ادبیات، این دانش­ها، این نکات، برای حل چالش­های آن حکومت­ها بود. فرض بفرمایید مثلا در حوزه روابط بین­الملل اسلامی، اگر گفته می­شود دارالحرب، دارالاسلام، دارالامان، این دارهای مختلف، متناسب با مسائلی بوده که حکومت­ها در آن دوره­های خودشان با آن مواجه بودند. مثلا اگر رفتیم و یک جایی را فتح کردیم، چه کار کنیم. مردمی که آنجا هستند را مالکیت­هایشان، جانشان، مالشان، عرض­شان، ناموس­شان را به رسمیت بشناسیم یا چگونه رفتار کنیم.

     دیگر آنکه روابط بینالملل یک امر صد در صد پویا است و شما نمی­توانید در یک نقطه متوقف شوید؛ همانند یک فیلم سینمایی یا حتی سریال. ادامه دارد و یک موضوع را نمی­توان به صورت ایستا نگاه کرد. این می­شود تاریخ فقه، تاریخ روابط بین­الملل، اما اگر اصل روابط بین­الملل را بخواهید ببینید، با توجه به پویایی­اش، و با توجه به پیچیدگی­اش، نیازمند نگرش عمیق­تر هستید.

     بنابراین من عرضم را خیلی خیلی خلاصه می­کنم. به نظرم اتفاق بسیار مبارکی در حوزه دارد می­افتد که حوزه به این نتیجه رسیده که نیازمند فهم سیاست خارجی است. برای این فهم همه ما باید به حوزه کمک کنیم و هر چیزی که در توان­مان هست مطرح کنیم. اینجا حوزه است که باید سوالاتش را مطرح کند و بگوید به چه فهمی نیاز دارد. یعنی مثلا در مسئله افغانستان باید بفهمد که چه خبر است. باید به اداره افغانستان ما مراجعه کند و اداره افغانستان ما توضیح دهد که داستان افغانستان چیست. داستان اوکراین چیست. داستان روابط ما با اروپا چیست. قصه برجام چیست و بقیه مسائل. حوزه واقعا باید استفاده کند و تدیر کند که شما کارشناسان عزیز و شما اساتید بزرگوار کمک می­کنید و مسئله را می­فهمید.

     اگر ما بپذیریم فقه به معنای دانش عمیق هست، در اینجا رسالت حوزه شکل گرفته؛ یعنی حوزه تلاش کرده با یک فهم عمیقی نسبت به این موضوع، فراتر از فضای ژورنالیستی که در رسانه­ها و سایت­ها و روزنامه­ها مطرح می­شود، مواجه شود. نمی­خواهم بگویم این چیزی که ما می­فهمیم نهایت مطلب هست و حتما خروجی این جمع برای حوزه هم به معنی حرف نهایی است. بلکه می­تواند به شفاف­تر شدن و روشن­تر شدن موضوع کمک کند.

     اما این که فرمودید که کنفرانس و سمیناری را برای سال آینده در پیش دارید؛ پیشنهادم این است که حوزه در همه مسائل به ویژه مسائل سیاست خارجی و روابط بین­الملل باید با احتیاط جلو برود. سالها پیش که سفیر بودم در اجلاسی به عنوان حوزه و مسائل بین­المللی خارج از کشور مرا دعوت کرده بودند و من این حرف را آنجا زدم. آن موقع من در واتیکان سفیر بودم و واتیکان با چالش اتانازی روبرو بود و من شاهد بودم با توجه به پیچیدگی­های موضوع، اینها تلاش می­کردند صورت مسئله را هم به لحاظ فنی­اش و هم به لحاظ پیامدهای اجتماعی­اش درست بفهمند. به طور مکرر از متفکرین بزرگ دعوت می­کردند و من آنجا با شخصیت­های مختلفی مواجه بودم و گاهی اوقات هم دعوت می­کردند و ما هم در جلسه آنها شرکت می­کردیم و می­دیدم که چقدر محتاط هستند.

     واقعیت قضیه این است که امروز حرف زدن در مسائل خیلی با گذشته فرق کرده است. ما در گذشته اگر کلیات ابوالبقاء می­گفتیم، اما امروز کوچک­ترین حرفمان می­تواند پیامدها و بازتاب­های زیادی داشته باشد. لذا باید خیلی احتیاط کنیم و خیلی دقیق­تر پیش برویم. نکته­ای هم که دوستمان اشاره فرمودند که مسئله روابط بین­الملل و مسئله سیاست خارجی، موضوع حکمرانی است، این هم نکته بسیار دقیقی است. یعنی تا کسی وارد عرصه حکمرانی نشود و نفهمد که حکمرانی یعنی چی، نمی­تواند با مسئله روابط بین­الملل­ فقط به شکل تئوریک مواجه شود. مسائلی مانند مسئله حمایت از مستضعفین، مسئله عدم مداخله در امور داخلی دیگران و...؛ من خودم در درس فقه روابط بین­الملل که اینجا می­دهم، سه جلسه حداقل راجع به عدم مداخله بحث می­کنم. یعنی به قدر سیصد، چهارصد صفحه فقط در این قضیه مطلب داریم که این عدم مداخله که گفته می­شود، حد و حدودش کجا است؛ آیا حوزه تبلیغات را هم شامل می­شود، یا فقط حوزه نظامی و امنیتی است یا حوزه مسائل اقتصادی؛ خیلی حوزه فنی­ای است. اگر ما بتوانیم به حوزه این را بگوییم که لطفا خیلی سریع نظر ندهید. خیلی سریع فتوا ندهید. تا ابعاد مختلف مسئله را متوجه نشده­اید اظهار نظر نکنید. به نظر من این به حوزه کمک کننده است. آبروی حوزه برای ما مهم است، حوزه امروز تابلو اسلام است. هر حرفی که از آن جا در می­آید بلافاصله منعکس می­شود و بر آن تمرکز می­شود. به ویژه در دوره­ای که ما الآن هستیم و رسانه­ها هستند. کمک کنیم که حوزه موضع نامربوط و بی­ربط نگیرد. موضع خطا نگیرد؛ چرا که بعدا به اسم اسلام و اسم فقه گران تمام می­شود.

 

  • سخنان دکتر محمدحسن شیخ ­الاسلامی (رئیس مرکز مطالعات وزارت خارجه)

     خیر مقدم عرض می­کنم خدمت مهمانان عزیز، جناب حاج­آقای صفدری و موسوی؛ ما یک جلسه مفصل دو سه ساعته خدمتشان بودیم و اخیر یکی دیگر از همکارانشان از تهران تشریف آوردند، خدمت ایشان هم یک جلسه مفصلی بودیم. در این مورد حرف زیاد است.

     چند جمله و گزاره عرض می­کنم. یک؛ آیا اصولا روابط بین­الملل و سیاست خارجی جزو شاخه­هایی از معرفت است که دین به آن می­پردازد یا خیر؟ ما سه رویکرد و سه نسبت بین دین و شاخه­های مختلف معرفت داریم و در این موضوع اختلاف نظر هست.

     نکته دوم این است که اگر دین به این موضوع می­پردازد، این موضوع در کدام یک از حوزه­های معرفت دینی قرار می­گیرد. این هم یک بحث مفصلی است. ولی این موضوع به لحاظ سیاست  خارجی، به لحاظ نوع معرفت، به لحاظ معرفت­شناختی، اصولا در حوزه فقه است و جهاتش با حوزه فقه تناسب دارد یا در حوزه­های دیگر معرفت دینی است.

     نکته سوم این است که آنچه به عنوان حقوق بین­الملل می­شناسیم و در واقع فقه ادیان و سایر مکاتیب است، موضوعا و ماهیتا موخر بر نظریه روابط بین­الملل است. آنچه که امروز به آن حقوق بین­الملل می­گوییم، بر مفروضات نظریه روابط بین­الملل سوار است. مثلا اصل برابری حاکمیت دولت­ها یا اصل عدم مداخله؛ اینها اصولی حقوقی است که ریشه در نگاه ما نسبت به نظریه روابط بین­الملل دارد. تا شما نظریه روابط بین­الملل اسلامی نداشته باشید، فقه روابط بین­الملل اسلامی و فقه سیاست خارجه اسلامی به تبع آن، سطحی خواهد بود و ریشه­ای نخواهد بود. تقریبا هیچ مکتب حقوقی وجود ندارد، چه در حقوق داخلی و چه در حقوق بینالملل، که مقدم بر آن، فلسفه و نظریه مرتبط وجود نداشته باشد و حتما این طور هست. برای همین من خدمت دوستان عرض کردم که باید روی نظریه روابط بین­الملل اسلامی متمرکز بود. نظریه روابط بینالملل، پیش از فقه سیاست خارجی است.

     مباحثی که بنده عرض می­کنم، تقریبا چهل سال پیش مرحوم آقای عمید زنجانی در سه جلد کتاب فقه سیاسی­شان تدوین کردند. آن زمان ما می­خواندیم. الان بعد از چهل سال در درس حقوق بین­الملل اسلامی همان مباحث به دانشجویان تدریس می­شود. یعنی تدوین و توسعه فقه روابط بین­الملل و فقه سیاست خارجی اصلا دیده نشده است. همان­ها هست که دارد تکرار می­شود. من خدمت دوستان عرض کردم، آخرین کتابی که در این زمینه من دیدم، نظریه روابط بین­الملل اسلامی اثر حضرت آیت­الله جوادی آملی است. این اصلا روابط بین­الملل نیست، این فقه روابط بین­الملل است. نمی­خواهم جسارت کنم، این فقه روابط بین­الملل هم هفتاد هشتاد درصدش ابدا نو نیست. یعنی همان مباحثی است که دیگران گفته­اند و صحبت­هایی که شده است. البته که بیان ایشان حتما متفاوت است؛ ولی برای دانشجویان روابط بین­الملل و سیاست خارجی چیز جدیدی در آن نیست.

     عموم حرف­هایی که در حوزه فقه روابط بین­الملل زده می­شود، همان مباحثی است که از ابتدای انقلاب گفته شده و آن جریان سیال و پویا و زاینده را حداقل در داخل کشور خیلی کم تولید می­شود و می­بینید. یک سری مسائل واقعی هم هست که همه آن واقعا روی زمین منشا اثر است و فکر هم نکنیم که اینها تئوریک است و ما جواب دین و فقه را راجع به آنها نداریم. دوگانه منافع ملی و مسئولیت­های فرا ملی؛ هنوز این دوگانه کاملا فعال است و بالاخره نظر دین در موردش خیلی روشن نیست. اینها روی زمین بر سیاست خارجی اثر می­گذارد؛ یعنی جمهوری اسلامی به خاطر تناقض در رفتارش مورد انتقاد است. اینکه گاهی منافع  ملی را  بر مسئولیت­های فرا ملی ترجیح می­دهد و گاهی آن را بر این ترجیح می­دهد. حداقل این است که مبانی­اش روشن نیست.

     کشور اسلامی چه کشوری است؟ شما کشورهای جهان را به دارالاسلام، دارالکفر، دارالحرب، دارالهدنه تقسیم می­کنید. واقعا تعریفی از کشور اسلامی نداریم. کشور اسلامی کشوری است که اکثریت مردمش مسلمان باشد؟ حاکمانش مسلمان باشند؟ با قانون اسلامی اداره شود؟ آقایان می­فرمایند هر کس شهادتین گفت مسلمان است و جان و مال و ناموسش هم محفوظ است. یک دولتی مثل ترکیه در سند رسمی­اش اعلام می­کند من در سیاست لائیک هستم. این می­شود اصل یک دولت، چون شناسنامه دولت­ها قانون اساسی­شان است. با فرد فرق می­کند. احکام فردی با چه ساز و کاری قابل تعمیم به سطح دولت­هاست. این­گونه مباحث مهم هستند و روی زمین دارای منشا هستند.

     یک گروه از اعضای جامعه اسلامی گروه منافقین هستند. احکام فراوانی راجع به منافقین وجود دارد. آیات شریفه‌ فراوانی هست. در جامعه اسلامی برخورد دولت­ها با آنها چگونه باشد؟ آیا تعامل حکومت اسلامی با دولت­هایی که به لحاظ ظاهر اسلامی­ند و به لحاظ ماهیت که مسلمان نیستند چگونه باشد؟ اینها تابع چه احکامی است؟ به نظرم بحث دارد. یک وقتی ما بحث می کردیم، واقعا اختلاف نظر بود. آیا در اسلام اصل بر هم­زیستی مسالمت­آمیز است با کفار؟ یا اصل بر قهر و غلبه است؟ یعنی ما الآن با کفار زندگی می­کنیم، چون زورمان نمی­رسد است؟ به محض این که زورمان برسد وظیفه داریم با آنها وارد جنگ شویم؟ یا خیر، اصل بر این است که زندگی مسالمت­آمیز باشد؟

     اولین کاری که من سیزده سال پیش در مرکز مطالعات کردم، دبیر کنفرانس قرآن و روابط بین­الملل بودم. در جمع دوستانی که از حوزه تشریف آورده بودند برای کنفرانس بحث می­کردیم. کاملا به دو گروه متمایز تقسیم شدند و اختلاف بین علما بالا گرفت. می­خواهم بگویم تصور نکنیم که این مباحث، مباحثی هستند که صرفا در حوزه تئوری هستند. من هشت، نه سوال مهم دیگر از همین جنس دارم که با آقایان علما زیاد مطرح کرده­ام و البته از محضرشان استفاده هم کرده­ام. ولی فکر می­کنم هنوز در موردش باید کارهای بیشتری انجام شود که نشده متاسفانه.

     وقتی وارد حوزه­های موضوعی روابط بین­الملل می­شویم، فکر می­کنم جولان فقه بیشتر است. فقه محیط زیست، فقه حقوق بشر، فقه بشردوستانه، مبانی اسلامی در منازعات و تخاصمات مسلحانه و حوزه­های دیگر که می­شود راجع به آن بحث کرد.

     اجمالا جمع­بندی­ها این است که اگر ما بتوانیم در مرکز مطالعات، یک گفتگویی را به صورت ادواری، بین فضلای محترم حوزه و اساتید و کارشناسان بزرگوار خودمان داشته باشیم و هر ماه یا دو ماه یکبار نشستی داشته باشیم، خود این گفتگوها می­تواند مورد استفاده قرار گیرد. یک بار دیگر از حاج­آقای صفدری و همراهانشان تشکر می­کنیم و جلسه را با صلوات بر محمد و آل محمد ختم می­کنیم. ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی